مرا اسکن کن!

فلسفه ایکیگای - Ikigai در زندگی و کار

فلسفه ایکیگای - Ikigai در زندگی و کار



تا بحال از خودتان پرسیده اید چرا کار میکنید؟ حتما میگویید چه سوال نامربوطی. ما کار میکنیم چون باید پول در بیاوریم. قطعا همین طور هست ولی آیا قضیه به همین جا ختم می شود؟ البته که نه ! فهرست دلایل غیرپولی افراد برای انجام کارشان بلند بالا و شنیدنی است. وقتی از افرادی که خودشان را غرق کارکرده اند بپرسید چرا تا این خود را غرق در کار کرده اند تقریبا هیچ گاه در جواب، پول به عنوان اولین عامل مطرح نمی شود. پس چه چیزی مشخص می کند افراد در مورد کارشان چگونه می اندیشند؟ واقعیت این است که ما باید سال‌های سال کار کنیم و اگر احساس رضایت درونی از شغلمان را نداشته باشیم بخش مهمی از واقعیت زندگی خود را از دست داده‌ایم. ما وارد عصر جدید رضایت‌مندی شده‌ایم، عصری که رویای بزرگ آن از پول فراتر رفتن و به معنا رسیدن است. و این همان تصور ما از مفهوم زندگی کاری ایده آل است همان چیزی که در فرهنگ ژاپنی ایکیگای (ikigai) نام دارد.

ایکیگای (به ژاپنی: 生き甲斐) مفهومی در زبان ژاپنی است که معنای آن "دلیلی برای بودن" است. بر اساس فرهنگ ژاپنی، هر فرد، یک ایکیگای دارد. یافتن ایکیگای، نیازمند جستجوی عمیق و طولانی در خود است. در فرهنگ ژاپنی، باور این است که یافتن ایکیگای هر فرد، در زندگی فرد، قناعت می‌آورد و به زندگی وی، معنا می‌دهد.

ایکیگای ما برای همه ما مختلف است، ولی یک چیز مشترک ما این است که همه ما در جستجوی معنی هستیم. هنگامی که روزهای خویش را صرف می کنیم تا با آنچه برای ما معنی دارد رابطه داشته باشیم، زندگی کامل تری می کنیم. هنگامی که رابطه را از دست می دهیم، ناامید می شویم. 

ایکیگای ترکیب دو واژه ژاپنی است: واژه ایکی (به ژاپنی: 生き) به معنی "زندگی" و "زنده"، و واژه کای (به ژاپنی: 甲斐) - که بر اثر تلفظ بعد از واژه قبلی، گای تلفظ می‌شود - به معنای اثر، نتیجه، میوه، ارزش، کاربرد، و - در موارد محدود به معنی - فایده. ترکیب این دو واژه یعنی معنایی برای زندگی (زنده بودن)، معنای زندگی (کردن)، چیزی که به زندگی ارزش زندگی کردن را می‌دهد و همچنین دلیلی برای بودن .

راز زندگی شاد و طولانی این نیست که در امید فردایی بهتر روز را به شب و شب را به روز برسانیم. راز زندگی طولانی این است که امروز را با یک قصد و نیت واقعی زندگی کنیم. زیبایی ایکیگای در این است که تنها مربوط به زندگی شخصی نیست و می توان بر اساس آن به مقاصد اجتماعی نیز جهت و مفهوم بخشید.

با کمک بوم ایکیگای با پرسیدن چهار سؤال اساسی از خود می توانید چشم انداز و هدف شخصی تان را تعریف کنید. سؤالاتی که باید پاسخ دهید عبارتند از: «چه چیزی را دوست داری؟»، «در چه چیزی خوب هستی؟»، «برای چه چیزی می توان به شما پول پرداخت کرد؟» و «این جهان به چه چیزهایی نیاز دارد؟»

با پاسخ دادن به آنها و نشان دادن نتایج در بوم Ikigai، می بینید که آیا مواردی وجود دارد که به مرکز نمودار نزدیکتر باشند یا نه.

 

۱- شما چه کاری را در زندگی واقعا دوست دارید؟

کدام جنبه از زندگی شما، احساسات شما را به حرکت وا داشته و احساس واقعی زنده بودن را به قلب شما سرازیر می کنند؟

۲- دنیا (و شاید کشور) در حال حاضر به چه چیزهایی نیاز دارد؟

شاید این سوال برای شفافیت بیشتر نیاز به توضیحی داشته باشد. برخی ها این سوال را اینگونه مطرح می کنند که شما اصولا به چه چیزی در دنیا اعتقاد قلبی دارید؟ دیدن چه چیزهایی در دنیا و اطرافتان قلب شما را به درد می آورد یا شما را بی آنکه بخواهید به حرکت وا می دارد؟ بیش از همه دوست دارید در دنیا چه تغییری را ایجاد کنید؟ اصلا برای چه چیزی حاضرید زندگی خود را فدا کنید؟

۳- شما در چه کاری مهارت دارید؟

شما چه مهارت هایی ویژۀ خودتان دارید که انجام دادن آن برای شما بسیار عادی است، کدام کارها را به نحوی انجام می دهید که کسی از اطرافیان و افرادی که می شناسید به هیچ عنوان توان انجام آن کار را با کیفیت شما ندارد؟

۴- در ازای چه کاری پول دریافت می کنید؟

مردم برای کدام یک از کارها یا خدماتی که شما انجام می دهید یا می توانید انجام دهید حاضرند که به شما پولی پرداخت کنند و برای آن ارزش قائلند؟ در واقع کدام یک از نیازها و مسائل مردم به دست شما حل می شوند و مردم حاضرند در ازای آن با رضایت به شما هزینه ای را پرداخت کنند؟

اگر این سوالات خیلی رسمی به نظر می آیند، خودتان را زیاد اذیت نکنید. به سوالاتی مثل سوالات زیر جواب بدهید:

  • معمولا از چه کاری لذت می برید و در هنگام انجام آن متوجه گذر زمان نمی شوید؟
  • چه کارها یا چیزهایی شما را احساساتی می کنند؟
  • شما چه کارهایی را برخلاف دیگران یا اطرافیان به سرعت و با مهارت کامل انجام می دهید؟
  • به نظر شما برای تبدیل دنیای اطراف به مکانی بهتر و یا زیباتر، چه کاری از دست شما بر می آید؟
  • شما در خودتان چه استعدادی دارید که فکر می کنید در آینده آن را به خوبی توسعه دهید؟
  • برای کمک به دیگران چه کاری از دست شما برمی آید که آن را به خوبی انجام می دهید؟
  • شما توانایی ایجاد چه تغییراتی را در دنیا دارید؟
  • اشک شما با چه چیزهایی در می آید؟

 

در فرهنگ ژاپن ، ایکیگای را به عنوان "دلیلی برای برخاستن در صبح" و به معنی دلیلی برای لذت بردن از زندگی، می دانند. در یکی از سخنرانی‌های تد، دن بیوتنر ‏(en)، ایکیگای را یه عنوان یکی از دلایلی مطرح کرد که باعث می‌شود انسان‌ها در برخی مناطق جهان زندگی‌های طولانی داشته‌باشند.

واژه ایکیگای معمولاً برای اشاره به منبع ارزش در زندگی یک شخص یا اشاره به چیزهایی که زندگی یک شخص را ارزشمند می‌کنند، استفاده می‌شود. همچنین، از این واژه برای اشاره به شرایط ذهنی و روحانی‌ای به کار می‌رود که تحت آن‌ها اشخاص احساس می‌کنند که زندگی آن‌ها ارزشمند است. این شرایط لزوما به شرایط اقتصادی یک شخص یا شرایط کنونی اجتماع مربوط نیست. حتی اگر کسی احساس کند که شرایط کنونی تیره است، ولی در ذهن خود هدفی داشته باشد، ممکن است ایکیگای را احساس کند. رفتارهایی که باعث می‌شود که ایکیگای را احساس کنیم، کارهایی نیستند که مجبور به انجام آن‌ها می‌شویم؛ این رفتارها خودبه‌خود و طبیعی هستند.

 

در مقاله ای کوبایاشی سوکاسا( به انگلیسی:Kobayashi Tsukasa) می گوید" مردم تنها در شرایطی میتوانند ایکیگای حقیقی را احساس کنند که بر اساس بلوغ شخصی، ارضای امیال مختلف، عشق و خوشحالی، نشست و برخاست با افراد دیگر، و نوعی از احساس ارزش در زندگی، به طرف خودشناسی پیشرفت کنند.

 

ژاپنی‌ها به « ایکیگای » باور دارند. بر اساس آموزه های ژاپنی ها، هرکس در زندگی خود یک ایکیگای (ikigai) در زندگی خود دارد. “یک شور و شوق در درون شما وجود دارد ، یک استعداد منحصر به فرد که به روزهای شما معنا می بخشد و شما را سوق می دهد تا بهترین چیزهای خود را تا پایان عمر به اشتراک بگذارید.

اگر هنوز نمی دانید که ایکیگای شما چیست ، همانطور که ویکتور فرانکل می گوید ، ماموریت شما کشف آن است. “ ایکیگای ما برای همه ما متفاوت است ، اما یک چیز مشترک ما این است که همه ما در جستجوی معنی هستیم. وقتی روزهای خود را صرف می کنیم تا با آنچه برای ما معنی دارد ارتباط داشته باشیم ، زندگی کامل تری می کنیم. وقتی ارتباط را از دست می دهیم ، ناامید می شویم.

یکی از نخستین کلماتی که در آموزش زبان ژاپنی می‌آموزید، گان بارو به معنی سختکوشی یا پشتکار داشتن است. اگر در ژاپن زندگی میکردید متوجه این نکته عجیب میشوید که بازنشستگی وجود ندارد بلکه افراد تا زمانی که سلامتی اشان اجازه می دهد کار مورد علاقه اشان را انجام میدهند. به نظر می‌رسد که یکی از دلایل طول عمر ژاپنی‌ها، به ویژه ساکنین اُکیناوا نیز همین است. در این جزیره از هر صد هزار نفر، دو هزار و چهارصد و پنجاه و پنج نفر بیش‌تر از صد سال عمر می‌کنند که این آمار بسیار بالاتر از میانگین جهانی است.

مردم ژاپن اغلب حتی برای کارهای ساده چنان پشتکاری به خرج می‌دهند که شبیه وسواس به نظر می‌رسد. این موضوع در زمینه‌های مختلف مشاهده می‌شود؛ از کار کردن بازنشسته‌ها در شالیزارهای برنج در کوه‌های ناگانو گرفته تا دانشجویانی که در تعطیلات آخر هفته در فروشگاه‌های زنجیره‌ای با نام کونبینیس، شیفتی کار می‌کنند. اگر به ژاپن سفر کنید، همان ابتدای کار، متوجه این موضوع در هر کاری خواهید شد. اگر به یکی از فروشگاه‌های صنایع دستی در ناها، کانازاوا یا کیوتو قدم بگذارید، متوجه می‌شوید که ژاپن گنجینه‌ای از هنرهای دستی سنتی است. مردم ژاپن استعداد خاصی دارند که در حالی که تکنولوژی‌های جدید می‌آفرینند، روش‌ها و هنرهای سنتی خود را نیز حفظ کنند.
 


ایکیگای به این معناست که شادی همواره در مشغول بودن است مانند معنا درمانی اما یک گام جلوتر از آن.


ایکیگای شبیه معنای «اشتیاق» در زبان انگلیسی است. ژاپنی‌ها ایکیگای خود را جدی می‌گیرند و همین باعث میشه در زندگی روزمره، انگیزه و اشتیاق بیشتری را تجربه کنند.

ایکیگای ممکن است مربوط به شغل یا حرفه‌ فرد باشد، اما لزوما همیشه اینطور نیست. فقط حدود یک سوم ژاپنی‌ها ادعا می‌کنند که ایکیگای‌‌شان مربوط به کاری که انجام می‌دهند است.

بعضی افراد در غرب ایکیگای رو با « خوشبختی » مقایسه می‌کنند. اما این دو با هم مترادف نیستند. ایکیگای به معنای پیدا کردن شادی و خوشبختی در فعالیت‌های کوچک و روزمره است. اما خوشبختی یعنی رسیدن به یک هدف نهایی و درنهایت رسیدن به سعادت و شادی. به معنایی دیگر ایکیگای یعنی پیدا کردن معنا در چیزهای کوچک و کارهای روزمره.

به نوشتۀ موگی "شما باید ایکیگای خود را در چیزهای کوچک بیابید. باید کوچک شروع کنید. شما باید در اینجا و اکنون باشید. مهمترین چیز این است که نباید محیط را مقصر فقدان ایکیگای بدانید. هر چه باشید، یافتن ایکیگای با خودتان است. " آنگاه که موفق به این کار شوید، حتی اگر تا صد سالگی عمر نکنید، احساس خواهید کرد که زندگی درازتری داشته‌اید؛ چرا که بیشتر زندگیتان تنیده بوده‌اید. همچنین، زندگی با هدف، دیگر رفتارهایی را که به دراز شدن آن کمک می‌کنند را تشویق می‌کنند. موگی می‌گوید: "داشتن ایکیگای شما را به داشتن زندگی سالم‌تر، با ورزش بیشتر، فعالیت اجتماعی بیشتر و یادگیر در طول عمر، رهنمون می‌کند. "
 


شما و ایکیگای شما؛ تا لحظۀ مرگ


وقتی که ایکیگای خود را یافتید، دلیلی ندارد که هرگز از آن بازنشست شوید. ژاپنی‌ها ظاهراً کلمه‌ای برای "بازنشست شدن" ندارند. ظاهراً عامل کلیدی در طول عمر و خوشبختی در اوکیناوا، این است که از زندگیتان که موتور محرکه‌اش مقصود و هدفی است، بازنشست نمی‌شوید.

البته قضیه به این سادگی نیست. گارسیا و میرالس در کتاب خود آورده‌اند: "زندگی مدرن ما را روز به روز نسبت به طبیعت حقیقی خود غریبه کرده است و باعث شده که به سادگی در ورطۀ زندگی بی‌معنا بیفتیم. نیروها و مشوق‌های قوی (پول، قدرت، توجه، موفقیت) حواس ما را به شکل روزمره پرت می‌کنند؛ اجازه ندهید که این‌ها زندگی شما تسخیر کنند. "

در عوض، توصیۀ ایشان این است که به دنبال کنجکاوی و شهود خویش بروید که مسیری به ایکیگای و همچنین خودآگاهی محسوب می‌شود. فعالیتی را که بدان عشق می‌ورزید بیابید، خود را در میان افرادی که به آن‌ها عشق می‌ورزید غرق کنید و به قطب‌نمای درونی خود متعهد باشید.

موگی توصیه‌های بیشتری برای حفظ کارکرد مناسب موتور ایکیگای دارد. پنج نسخۀ او را اینطور می‌توان خلاصه کرد: بر جزئیات تمرکز کنید، خود را بپذیرید، به دیگران اتکا کنید، از لذت لذت ببرید و در اکنون حاضر باشید. در کتاب گارسیا و میرالس آمده است: "اشتیاقی درون شما هست؛ یک استعداد منحصر به فرد که به روزهای شما معنا می‌بخشد و شما را سوق می‌دهد تا تا نهایت، بهترینِ خودتان باشید. "



*اکنون می توانیم ایکیگای را به شکل زیر نشان دهیم!


ایکیگای شما درست در مرکز این دایره های متقاطع قرار دارد. اگر در یکی از این حوزه ها ضعف دارید، احتمالا آن بخش از زندگی شما لذت چندانی برای شما ندارد. اگر برای ایجاد توانایی و قدرت در آن منطقه کاری نکنید، فرصت خود را برای یک زندگی شاد و طولانی از دست خواهید داد.


 


 

چطور ایکیگای خود را پیدا کنم ؟

برای پیدا کردن ایکیگای به زمانی فکر کنید که مشغول انجام کاری بوده‌اید و غرق در لذت شده‌ اید و فراموش کرده‌اید که ناهار یا شام بخورید.

توجه کردن به کارهایی که در انجام آنها غرق می‌شویم باعث میشه ارتباط عمیق‌تری با ایکیگای خود برقرار کنیم. در چنین حالتی، زندگی برایمان با معنا و لذت‌بخش‌تر خواهد شد. به چیزهایی که برایتان معنادار است بیشتر توجه کنید و سپس سعی کنید که دفعات انجام اینجور کارها رو افزایش دهید. به یاد داشته باشید که ایکیگای، خود به خود ظاهر نمی‌شود، برای پیدا کردن ایکیگای باید به درون و علایق خود بیشتر و بیشتر توجه کنید.

در این مسیر باید چیزهایی که با ما جور در نمی‌آیند و کارهایی که دوست‌ نداریم رو رها کنیم. نکته اصلی اینجاست: به مرور باید سعی کنیم وظایفی که برایمان بی‌معنی‌ست را کاهش دهیم و در عوض وقت بیشتری برای انجام ایکیگای خود اختصاص دهیم.

10 قانون ایکیگای در زندگی امروزی


1.فعال بمانید؛ بازنشسته نشوید
2.زندگی را کند کنید.
3.شکم خود را پر نکنید.
4.خود را با دوستان خوب احاطه کنید.
5.برای تولد بعدی خود آماده شوید
6.لبخند بزنید.
7.دوباره با طبیعت ارتباط برقرار کنید.
8.تشکر کنید(شکر گزاری)
9.در لحظه زندگی کنید.
10.ikigai خود را دنبال کنید.


اگر بتوانیم کمی تخصصی تر به ایکیگای نگاه کنیم درکی درست از باور و مقصود خود در زندگی شغلی پیدا می کنیم به نمودار ایکیگای توجه کنید این نمودار چهار پایه اصلی دارد:


کارهایی که در آن خوب هستید


در این قسمت لیستی از تمام مهارت‌هایتان را بنویسید. چیزهایی که ممکن است از کودکی در آن استعداد داشته باشید یا چیزهایی که بعدا در گذر زمان یاد گرفتید.
مثال: نقاشی کشیدن، ارتباطات، مذاکره کردن و ریاضیات و ….



کارهایی که دوست دارید آن را انجام دهید


اینجا لیستی از کارهایی بنویسید که از انجام دادن آن کارها لذت میبرید. کارهایی که باعث می شوند یک چیزی توی قلبتان به هیجان دربیاید. کارهایی که وقتی مشغول انجام آن هستید گذر زمان رو فراموش می کنید.
مثال: کتاب خواندن، آشپزی کردن، کارکردن با نرم‌افزارهای گرافیکی



کارهایی که دنیا به آن نیاز دارد


توی این قسمت شما کارهایی که میتوانید برای دیگران یا برای جهان انجام دهید را بنویسید. در حقیقت راه‌های کمک کردن شما به محیط بیرون از خودتان. از خانواده و دوستان تا کشور یا در نهایت جهانی که در آن زندگی میکنید.
مثال: کمک کردن به افراد بی‌خانمان، کم کردن آلودگی‌ محیط زیست، ایجاد اشتغال برای جوانان، بالابردن سطح تحصیلات جامعه، …


کارهایی که برای آن به شما پول پرداخت می کنند


توی این قسمت کلی ایده پول ساز را بنویسید. یعنی لیست کارهایی که توانایی انجام دادن آن را دارید و میتوانید آن درآمد کسب کنید.
مثال: میتوانم راننده اسنپ باشم. میتوانم تایپ کنم. میتوانم زبان فرانسه درس بدهم. …

 

ایکیگای زندگی کاریتان را پیدا کنید


ایکیگای یا معنای زندگی کاری شما چیزی است که بین تمام این چهار بخش اشتراک دارد. برای پیدا کردن ان باید مدام به لیست هایی که نوشتید نگاه کنید با خودتان کلنجار بروید. اما در نهایت آن کار یا چیزی که اشتراک بیشتری در تمام چهار قسمت داره را پیدا کنید چیزی که بیشترین ارزش را به زندگی شما میدهد. شما در حال حاضر در کدام قسمت از این نمودار قرار دارید؟

اگر کاری را انجام می دهیدکه در آن مهارت دارید و خوب هستید و این شغل دلخواه شما است و از آن لذت می برید شما کاری را انجام می دهید که اشتیاق انجام آن را دارید یعنی عاشق کارتان هستید.
اگر کاری را که انجام می دهید دوست دارید و دنیا به آن نیاز دارد انجام آن کار ماموریت شما است.
اگر کاری را می‌کنید که دنیا به آن نیاز دارد و برای انجام آن دستمزد هم می‌گیرید این شغل شما است
اگر کاری که انجام میدهید دنیا به آن احتیاج دارد و شما در انجام آن مهارت کافی را دارید و خوب هستید شما حرفه ­ای هستید.

اما آن چه که مهم است همپوشانی این چهار پایه عشق، ماموریت ، شغل و حرفه است که مشخص می کند در کجای این نمودار قرار دارید و باید چه کاری انجام دهید:

عشق و ماموریت


اگر شغل شما هم عشق دارد و هم انجام دادن آن ماموریت شما است حسی سرشار از لذت و خوشی راتجربه کرده اید اما هیچ پولی در انجام کار نیست.
 



عشق و حرفه


اگر شغل شما نتیجه همپوشانی عشق و حرفه ای بودن باشد احتمالاً معامله‌ی خوبی کرده‌اید. مشکل این است که این شرایط، رابطه‌ی شخص را با خودِ آن کار تغییر می‌دهد و باعث می‌شود با وجود رضایتمندی از انجام یک فعالیت ذاتاً معنادار به یک شغل کم‌درآمد تبدیل شود. و احساس بی فایده بودن کنید.
 



شغل و حرفه


اگر فقط از شغل و حرفه اتان پول بدست بیاورید هرچند راحت زندگی کنید اما به مرور زمان چون معنای زندگی اتان را درک نکرده اید احساس پوچی می کنید



شغل و ماموریت


و در نهایت اگر شغل شما همان رسالت شما باشد از انجام کارتان هیجان دارید و حس خوشبختی می کنید فقط آن چه که شما را نگران می کند عدم قطعیت در مورد شغل شما است .


 

سخن آخر


درک درونی و کنجکاوی شما قطب نماهای درونی و قدرتمندی است پس فعال باقی بمانید به دنبال ایکیگای خود بروید درون شما اشتیاقی وجود دارد،استعدادی منحصر به فرد که به زندگی کاری شما معنامیدهد و شما را به مسیری سوق می دهد که می توانید تا پایان عمر بهترین اوقاتتان را داشته باشید اگر هنوز نمیدانید که ایکیگای شما چیست ماموریتتان این است که آن را کشف کنید.

 


نوشته شده توسط :

وحید صمدیان وحید صمدیان



دوشنبه, 21 مهر 1399

تعداد بازديد : 4038

برچسب ها : توسعه فردی

3.0 ستاره